یادمان باشد...
یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد
طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم
یادمان باشد در این بحر دو رنگی و ریا
دگر حتّی طلب آب ز دریا نکنیم
یادمان باشد اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم
طلب سوختن بال و پر کس نکنیم
یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم
گرکه درخویش شکستیم صدایی نکنیم
خود بسازیم به هردرد که ازدوست رسد
بهر بهبود ولی فکر دوایی نکنیم
و به هنگام عبادت سرسجاده ی عشق
جز برای دل محبوب دعایی نکنیم
یاور خویش بدانیم خدایاران را
جز به یاران خدا دوست وفایی نکنیم
گله هرگزنبود شیوه ی دلسوختگان
با غم خویش بسازیم و شفایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپرشدنش ساز و نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
دوستداری نبود بندگی غیر خدا
بی سبب بندگی غیرخدایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم